و امشب تمام حوصله ام را در کلام کوچک (تو) خلاصه کردم...ای کاش تنها و تنها یک بار دیگر تکرار می شدی.. (یادش گرامی باد) استاژرهای گروه قبل منظورم بود درگیر عروسی بودند شاید واسه همین کوتاهی کردند!باید تو بخش ازشون شیرینی می گرفتید!!!
... دردهای من نگفتنی دردهای من نهفتنی است ... انحنای روح من شانه های خسته ی غرور من تکیه گاه بی پناهی دلم شکسته است کتف گریه های بی بهانه ام بازوان حس شاعرانه ام زخم خورده است
دردهای پوستی کجا؟ درد دوستی کجا؟ ...
این شعر دکتر رو الف.ک برام فرستاده بود. سیر نمیشم از خوندنش... وقتی خیلی درد میکشم میخونمش٬ کمی آرومم میکنه... خدا بیامرزش...
سلام. خدا بیامرزشون ولی یادمه تو دوران مدرسه من کلی سر حفظ کردن شعرای ایشون مصیبت کشیدم... راستی باز تو پست پایین خوندم که استاژرا رو اذیت می کنی . ما که هیچ وقت ندیدیم تواز یه استاژر راضی باشی.
خدایش بیامرزد ...
و امشب تمام حوصله ام را در کلام کوچک (تو) خلاصه کردم...ای کاش تنها و تنها یک بار دیگر تکرار می شدی..
(یادش گرامی باد)
استاژرهای گروه قبل منظورم بود درگیر عروسی بودند شاید واسه همین کوتاهی کردند!باید تو بخش ازشون شیرینی می گرفتید!!!
سلام عزیز
همه ما رفتنی هستیم !
دیر و زود دارد..
خدایش بیامرزد . جای اهل دل هیچوقت پر نمیشود !
...
دردهای من نگفتنی
دردهای من نهفتنی است
...
انحنای روح من
شانه های خسته ی غرور من
تکیه گاه بی پناهی دلم شکسته است
کتف گریه های بی بهانه ام
بازوان حس شاعرانه ام
زخم خورده است
دردهای پوستی کجا؟
درد دوستی کجا؟
...
این شعر دکتر رو الف.ک برام فرستاده بود. سیر نمیشم از خوندنش... وقتی خیلی درد میکشم میخونمش٬ کمی آرومم میکنه...
خدا بیامرزش...
سلام.لطفا لینک منو از وبلاگ خط خوردگی پاک کنین چون وبلاگ
م تعطیل شد.مرسی.
زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه خود حواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته بجاست
خرم ان نغمه که مردم بسپارند به یاد.
روحش شاد....
حالا یه سول جدی؟!
این اهنگو به چه انگیزه اس انتخاب کردی؟!
آره. او هم رفت.......
روحش شاد
همه میریم.
حالا اونم یکی مثل ما بود...
اما اون شاعر بود.
سلام امیدوارم کسی از ایستگاه قطارش جا نمونه میگم من میام ولی تو نمیای پیش ما بیا یا علی.............
سلام. خدا بیامرزشون ولی یادمه تو دوران مدرسه من کلی سر حفظ کردن شعرای ایشون مصیبت کشیدم...
راستی باز تو پست پایین خوندم که استاژرا رو اذیت می کنی . ما که هیچ وقت ندیدیم تواز یه استاژر راضی باشی.
ما اهل بخیه نیستیم...!!!
دکتر مواظب باش بلایی سرت نیارن این مریضا
Bla
قطار می آید و
او می آید و!!!
وای من چقدر کنار قطار ایستاده ام !!!
رفقام دارن میان! کی سهشنبهمیشه این قطار چرا راه نمی افته ....
این از بهتریناشه!
آره انگار هستین خیلی وقتم هست که هستین! خوب مثل اینکه اون الترناتیو پیدا شد!بهر حال خوشحالم که باز دژاوو آپ میشه:)
آقای دکتر وبلاگ ما رو قابل نمیدونین سر نمیزنین؟!
گاهی به خواننده قدیمی وبلاگت سر بزنی به جایی بر نمیخوره :)
و ق
پایان کلمه عشق است
و نام کوچک من با آن آغاز میشود...
و ناگهان چه زود دیر میشود....
روحش شاد.
مرسی دکتر از لطفتون.
رشته تخصصی تون خیلی جالبه و باعث می شه کیس های متنوعی ببینین ولی امیدوارم به سلامت روزگار رو سپری کنین !!!
شعر بسیار زیبائی است. خدا رحمتش کند.
اپ نمی کنید؟؟
مثله این که پای شما هم گیر کرده!!!!!!
چه با احساس!
اون هم به قطارش نرسید
و رفت...
همه مون میریم...
.
.
.
و اما... پیشنهاد دفاع از تز اینترن ها در بخش روان:
پیشنهاد خوبیه!
منم موافقم!
جناب دکتر! دوستی قدیمی شما رو به وبلاگ جدیدش دعوت می کنه.
به نام آنکه جان را فکرت آموخت
MEDEDUINFO coming soon
http://mededuinfo.blogfa.com
mededuinfo.mededuinfo@gmail.com
مگه مهمه آقای دکتر؟ شما خیال کن یک دوست جدید.
پیروز باشید.
تو با چشمانی باز
در خوابی
و من
با چشمانی بسته
در حال فرار
محال است
رسیدنمان به هم
حتی اگر بهانه عشق باشد!
قشنگ بود دکتر